دیشلمه

شهر سنگستان

دیشلمه

شهر سنگستان

این دیوانگیست...

این دیوانگیست...
که از همه ی گل های رُز تنها به خاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است
متنفر باشیم ...
این دیوانگیست ...
که همه ی رویاهای خود را تنها به خاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم
این دیوانگیست ...
که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم به خاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم
این دیوانگیست ...
که از تلاش و کوشش دست بکشیم به خاطر این یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است
این دیوانگیست ...
که همه ی دست هایی را که برای دوستی به سوی ما دراز می شوند به خاطر اینکه یکی از دوستانمان ربطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم
این دیوانگیست ...
که همه ی شانس ها را لگدمال کنیم به خاطر این که در یکی از تلاش هایمان نا کام مانده ایم
به امید این که در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه ...
شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند
تنها باید قوی و پر استقامت باشیم و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم 

نقل از:http://shabnamehayeman.mihanblog.com/

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 08:28 ق.ظ

بله،این دیوانگیست...متاسفانه یا خوشبختانه (؟!؟)درست گفتن؛دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.
بگذریم،...
تندرست و شاد زی.آمین❤

مارو بردین به گذشته های دور...
باز هم ممنون از حضور سبزتون

Baran شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 11:36 ق.ظ

"مارو بردین به گذشته های دور..."
وا؟من؟من شما رو بردم؟ من روحمم خبرنداشت.یعنی خودمم عبدل وهاب شهیدی آورده اینجا که :)))

+سبزباشیدو برقرار❤


همه چیز زیر سر عبدالوهاب میتسوبیشیه
شمام همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد